مي خواهم باشم! براي چشمانت! كه ستاره شبهاي تاريك من است!
براي شنيدن خنده هايت ، براي تصور آينده هاي هنوز نيامده!
خنده هاي توست كه دلهره هاي هميشه ام را مي ربايد!
مي ربايد و از همه حس ها آنچه به من برمي گرداني شادي و آرامش است…بخند!
به خاطر كودكاني كه امشب در هر جايي از دنيا متولد شده اند.
تو كه مي خندي ، زمين آبستن كودكاني از جنس لبخند مي شود!
كودك كه باشي به خاطر كودكان كه بخندي
به كودك بودنهاشان كه مي خندي زيبا مي شوي .
بعد بشين در گوشه اي خلوت از تنهايي هايت شعرهايم را بخوان و باورم كن.
مرا و عشقم را! آنوقت ايمان دارم كه از اين بيشتر شاعر مي شوي!
…
مي خواهم بمانم ! ماندنم گران اگر كه تمام شود حتي!
تو كه مي خندي جهان به زيبايي لبخند حقيقي تو میشود…
به روزهاي مهربانيهاي بي مهابا،
تو كه باشي تو كه مي خندي تو که مهربان باشی من همه چیز دارم .
بخند…با من …براي من…همين!
دوستت دارم تونیز دوستم داری یقین دارم و همين براي ادامه حياتم برای شاد بودنم وامید به تو رسیدنم كفايت مي كند…